معنی فرم بویین - جستجوی لغت در جدول جو
فرم بویین
فراهم شدن
ادامه...
فراهم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چر بویین
چیره شدن، بیماری و زخمی که بر انسان چیره شود و با درمان
ادامه...
چیره شدن، بیماری و زخمی که بر انسان چیره شود و با درمان
فرهنگ گویش مازندرانی
ور بویین
آغشته شدن، کج شدن
ادامه...
آغشته شدن، کج شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گم بویین
گم شدن
ادامه...
گم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سر بویین
به سر رسیدن، به پایان آمدن، سیر شدن
ادامه...
به سر رسیدن، به پایان آمدن، سیر شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رو بویین
رو شدن، برملا شدن
ادامه...
رو شدن، برملا شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رد بویین
گذشتن، رد شدن
ادامه...
گذشتن، رد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رز بویین
کوفته شدن بدن
ادامه...
کوفته شدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
در بویین
دیر شدن، از وقت گذشتن
ادامه...
دیر شدن، از وقت گذشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جم بویین
گرد آمدن، جمع شدن
ادامه...
گرد آمدن، جمع شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
هرک بویین
سردرگم شدن، درهم و برهم
ادامه...
سردرگم شدن، درهم و برهم
فرهنگ گویش مازندرانی
فرمن بویین
روان شدن، عادت به کاری پیدا کردن
ادامه...
روان شدن، عادت به کاری پیدا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ورن بویین
ویران شدن
ادامه...
ویران شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
میم بویین
تحت تاثیر قرار گرفتن، نرم شدن
ادامه...
تحت تاثیر قرار گرفتن، نرم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گرم بویئن
آمادگی برای انجام کاری پیدا کردن
ادامه...
آمادگی برای انجام کاری پیدا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سره بویین
یکسان شدن، برابر شدن، بی حساب شدن، تسویه حساب کردن
ادامه...
یکسان شدن، برابر شدن، بی حساب شدن، تسویه حساب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خام بویین
رام شدن، قانع شدن، گول خوردن
ادامه...
رام شدن، قانع شدن، گول خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
توم بویین
تمام شدن
ادامه...
تمام شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرچ بویین
همواره شدن زمین آبخیز
ادامه...
همواره شدن زمین آبخیز
فرهنگ گویش مازندرانی
آرز بویین
شکایت کردن شاکی شدن
ادامه...
شکایت کردن شاکی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فرت بویین
پرت شدن
ادامه...
پرت شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ر بویین
روان و نرم شدن
ادامه...
روان و نرم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی